هویت انسانیِ تمدن اسلامی از جهت وسعت قلمرو و شمولیتِ آن بسیار مهم است. آنچه در این مقاله بر آن تأکید شده، طرح مسئلۀ «کثرت» و «تنوع» در تمدن اسلامی و تبیین ضرورت شمولیت تمدن اسلامی به مثابه یک زمینه و ظرفیت است. این مقاله، با مرور برخی نظریات تاریخی در مقولۀ «تنوع» و «تکثر» و تمهید مسائل تمدنی دراینباره، به خوانشی الهیاتی ـ تمدنی از همین مقوله در شکلبندی تمدن اسلامی میپردازد و میکوشد اولاً، «کثرت و تنوع» را به مثابه یک اصل ثابت در تمدنها و از جمله تمدن اسلامی ببیند و آنگاه با اقامه دلایل الهیاتی و تمدنی به تبیین ضرورت توجه به کثرت اجتماعی و فرهنگی در صورتبندی تمدن اسلامی پافشاری کند. تأکید بر اصل کثرت در این مقاله، هرگز به معنای وانهادن مقوله وحدتِ تمدنی نیست. تلاش نویسنده بر آن است که عنصر وحدت در تمدن را از نقطه وحدت اخلاق آغاز و آن را مسیری برای صورتبندی وحدت اعتقادی معرفی کند. وحدت اخلاقی و انسانی در تمدن و آنگاه وحدت در عقاید و باورهای بزرگ تمدنی، راهی برای ایجاد وحدت و اشتراکی است که کثرات انسانی دیگر به رسمیت شناخته میشود و تراکم و انباشت کثرات، امکان صورتبندی تمدنی را هموارتر میکند.